رژیم اسلامی تعرض جدیدی را علیه مردم آغاز کرده است. این تعرض همه جانبه و گسترده است. سیاسی و فرهنگی و اقتصادی است. تعداد اعدامها افزایش قابل ملاحظه ای یافته است. قربانیان را دسته جمعی در ملاء عام به دار آویختند. حکم اعدام ۲۰ نفر را میخواهند اجرا کنند و ۴۳ نوجوان در لیست اعدامیها قرار دارند. مردی را در تاکستان وحشیانه سنگسار کردند. حکم اعدام شهلا جاهد توسط دستگاه قضایی رژیم تایید شده است. دو روزنامه نگار در مریوان را به اعدام محکوم کرده اند. دانشجویان بسیاری دستگیر شده اند. تعدای از فعالین سیاسی ناپدید شده اند. محمود صالحی در زندان در شرایط بسیار وخیمی قرار دارد. منصور اصانلو را ربوده اند. فعالین کارگری سنندج را مجددا محاکمه کرده اند. مضحکه اقرار گیری را دو باره به راه انداخته اند. به این تعرض سیاسی باید تعرض به معیشت و سطح زندگی مردم، سهمیه بندی بنزین و افزایش قیمتها را، نیز افزود.
این یک جنگ تمام عیار در جبهه های متعدد علیه مردم است. هدفش عقب راندن و تحمیل توازن قوای جدیدی به مردم در اوضاع کنونی است. میخواهند از مردم معترض قربانی بگیرند و جامعه را مرعوب کنند. در دور پیش، علیرغم دستگیری و ضرب و شتم بسیار، علیرغم بکارگیری انواع وحشیگریها، نتوانستند مردم را شکست دهند. به یکباره با شورشها و اعتراضات مردم در مقابله با طرح سهمیه بندی بنزین مواجه شدند. این بار با نیروی گسترده تری به جنگ مردم آمده اند و وعده مقابله خشن تر میدهند. آیا این روند مقدمه ای برای سازماندهی مجدد یک ۳۰ خرداد ۶۰ دیگر است؟ آیا تاریخ در حال تکرار شدن است؟ واقعیت این است که این دو دوره عمیقا با هم متفاوت اند. سال ۶۰ دوران شکل گیری و یکپارچه شدن حاکمیت اسلامی در مقابله با مردم و دوره تعرض و استقرار آن بود. اکنون دوره اضمحلال و عقب نشینی جمهوری اسلامی و تقلا برای بقاء آن است. تردیدی نیست که رژیم اسلامی بدون سرکوب یکروز سرپا نمیماند. بدون دستگیری و شکنجه و اعدام جمهوری اسلامی موضوعیت ندارد. این اوباش برای بقاء دست به هر کاری خواهند زد. اما باز گرداندن مردم به سالهای ۶۰ و خانه نشین کردنشان در حیطه امکانات این رژیم نیست. نمیتوانند مردم را هم گرسنگی بدهند و هم به دار بیاویزند. این عملی نیست. همین امروز مردم علنا و همه جا به حکومت و سرانش بد و بیراه میگویند و آرزوی نابودیشان را دارند. سیاست قمه کشی اسلامی شاید موقتا مردم را محتاط و یا دچار تردید کند اما موج برگشت جامعه و مقابله شدید با رژیم اسلامی حاصل این سیاست است. اینها دارند روز سرنگونی شان را نزدیکتر میکنند.
کارگران، مردم آزادیخواه !
باید این تعرض رژیم اسلامی را در هم شکنیم. این تعرض را میتوان با مقاومت توده ای، با اعتراضات کارگری، با تظاهرات خیابانی در هم شکست. مردم تبریز، مردم سنندج، راه را نشان داده اند. کنترل پمپ بنزین ها در تبریز، تظاهرات در سنندج در مقابله با اعدامها، سازماندهی مقابله دسته جمعی با نیروهای سرکوب، از اقدامات موثر در شکست سیاست بگیر و ببند اسلامی هستند. جلوی تعرض ارتجاعی به زنان و جوانان را تنها میتوان با تعرض متقابل و متحدانه گرفت. تلاش برای ایجاد فضای گورستانی را تنها با وقع نگداشتن به رژیم اسلامی و سازماندهی اعتراضات متقابل میتوان گرفت. راه مقابله اعتراض متحدانه و سازماندهی مقاومت در مقابل یورش اوباش اسلامی است. خانواده های دستگیر شدگان باید متشکل شوند و برای آزادی عزیزان خود متحدانه عمل کنند. خانواده های زندانیان سیاسی و محکومین به اعدام میتوانند لولای اتحاد و اعتراض گسترده شوند. پرچم لغو مجازات اعدام و آزادی بیقید و شرط کلیه زندانیان سیاسی را باید در صدر شعارها و مطالبات روز قرار داد. در چهره کریه رژیم اسلامی ترس از قدرت طبقه کارگر و مردم قابل مشاهده است. حضور قمه کشان اسلامی با نقاب و روبند حاکی از وحشت و هراسشان است.
مردم شیشه عمر رژیم اسلامی در دست شماست. مجالشان ندهید! میتوان ورق را برگرداند.